آغازی بی پایان
شبی از پشت یک تنهایی غمناک وبارانی
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جست وجوی نقره ای
در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید
با حسرت جدا کردم
دگی هنگامه یاد هاست پس بیاد دیگران باش تا بیادت باشند
تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریان خودت را نشان نده , هیچ وقت چشمانت را برای کسی که معنی
نگاهت را نمی فهمد گریان مکن , قلبت را خالی نگه دار اگر هم روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی
سعی کن که فقط یک نفر باشد و به او بگو که تو را بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زیرا که به
خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز
رسم زندگی...
رسم زندگی این است
یک روز کسی را دوست می داری
و روز بعد تنهایی
به همین سادگی
او رفته است
و همه چیز تمام شده است
مثل یک مهمانی که به آخر می رسد
و تو به حال خود رها می شوی
چرا غمگینی؟
این رسم زندگی است...
تنهافقط یک تنها میداند تنها درد یک تنهاتنهاییست
براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش