
وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر
وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر
خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام …

وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر
وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر
خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام …
تنهایی را دوست دارم
هر روز در من تكرار مي شوي و من هر روز در تو تكرار
هر روز برايت ديدنت مشتاق تر مي شوم و به تو محتاج تر
گويي در ماوراي ذهنم وجود داري و در بيرون افسانه اي بيش نيستي
من تنها مي خواهم عاشقانه دوستت بدارم و دوستم بداري
با چشمهاي بسته تو را ديده ام معشوق من ، تو بي همتايي همانند يگانه ي پرويز
سالهاست در پي تو مي گردم و تو را نمي جويم ، گويي در پس ذهنهاي خسته و تنها جاي داري
معشوقم
ذهنم پراكنده و تنهاست اما قلبم براي تو مي تپد ، براي تو و به ياد تو
اكنون از اولين باري كه با قطره اشكم در ذهنم پديدار شدي سالهاست كه مي گذرد و هنوز تو را نيافته ام
سالهاست كه صبور بوده ام و اكنون طاقت از كف داده ام
مي خواهم تو را ببينم و لمست كنم
تو تنها بي ترديد زندگي مني
دوستت دارم